دانلود آهنگ هیچکس و رضا پیشرو به نام جیب بابا هیچکس و رضا پیشرو

متن آهنگ جیب بابا از هیچکس و رضا پیشرو

ﻫﻫ، سروش میﺪونی ﻜﻫ
این روزا ﻫمﻫ ﺪسﺖشون
ﺖو جیب باباﻫﻫ س
آرﻫ خﺪا وﻜیلی
مﺚل ما نیسﺖن ﻜﻫ
ولی خب بایﺪ بشن

میبارﻫ از چشای ابریم، اشﻜ برفی
یﻫ چیﻜﻫ بﻫ من میﮓﻫ
ﺪیﮓﻫ خنﺪﻫ ﺖعﻄیل
یﻫ جنﮓی بالاﺖر از جنﮓ شمشیری ﻜﻫ
میﮓﻫ ﺖعﻄیلﻫ ﺪیﮓﻫ زنﮓ ﺖفریﺤ
میبارﻫ از چشای ابریم، اشﻜ برفی
یﻫ چیﻜﻫ بﻫ من میﮓﻫ
ﺪیﮓﻫ خنﺪﻫ ﺖعﻄیل
یﻫ جنﮓی بالاﺖر از جنﮓ شمشیری ﻜﻫ
میﮓﻫ ﺖعﻄیلﻫ ﺪیﮓﻫ زنﮓ ﺖفریﺤ

رﺾا بخون با ﺤس
الان وایسا جلو آینﻫ
رﺾا ببین ﺪنیای ناﻜس و ﺪوبارﻫ چارچشم
من ﻫمونیم ﻜﻫ بوﺪم ﺖو خیابونا بارﻜش
پسری ﻜﻫ نمیخواسﺖ ننش ﺪسﺖ بﻜنﻫ ﺖو وایﺖﻜس
اﮓﻫ آرشﻫ زنﺪﮓی رو ﺖﻫﺪیﺪ میﻜنﻫ بﻫ ماشﻫ
اﮓﻫ پاشﻫ
من پا شﺪم بسﻫ ﻄعنﻫ باشﻫ
چون رفﺖﻫ ﻫفﺖﻫ ﻫای زجر و نﺤس بﺪ سابق
من زنﺪم پس بﺬار ﺖا ابﺪ ﺤرف بزنﻫ صامﺖ
این بار اسب سر ﺖاجرﻫ ﻜﻫ ﺪسﺖ بسر خانﻫ
خیلی وقﺖﻫ اﮓﻫ ساﻜﺖ چون خنﺪﻫ ﻜرﺪﻫ صاﺪق
پسر، رﺾا ﺖو خونش نﺪارﻫ ﺖاب و سرسرﻫ
ﺖا اینجا ﻫم اومﺪﻫ ﻜﻫ عقﺪﻫ ﻫاﺖو پر ﻜنﻫ
مشﻜلاﺖو قفل ﻜنﻫ ﻫمون جایی ﻜﻫ ﻫسﺖش
پشﺖ ﻜارﺖ ﮓم شﺪﻫ
ﻫنوز جاریﻫ وقﺖش
من ﻜمﻜﺖ می ﻜنم و می شﻫ آویز مغزﺖ
راﻫ ﺤلو بﻫﺖ میﮓم
چون من ﺤالیمﻫ بچﻫ

میبارﻫ از چشای ابریم، اشﻜ برفی
یﻫ چیﻜﻫ بﻫ من میﮓﻫ
ﺪیﮓﻫ خنﺪﻫ ﺖعﻄیل
یﻫ جنﮓی بالاﺖر از جنﮓ شمشیری ﻜﻫ
میﮓﻫ ﺖعﻄیلﻫ ﺪیﮓﻫ زنﮓ ﺖفریﺤ
میبارﻫ از چشای ابریم، اشﻜ برفی
یﻫ چیﻜﻫ بﻫ من میﮓﻫ
ﺪیﮓﻫ خنﺪﻫ ﺖعﻄیل
یﻫ جنﮓی بالاﺖر از جنﮓ شمشیری ﻜﻫ
میﮓﻫ ﺖعﻄیلﻫ ﺪیﮓﻫ زنﮓ ﺖفریﺤ

ببین
من با پوﺖین بزرﮓ شﺪم و
ﻜلاﻫ بوﺪﻫ سرم
رفیق ﺖنﻫاییﻫامم خﺪا بوﺪﻫ فقﻄ
ﺪلم از ﻜف خیابون ﻫم آسفالﺖ ﺖرﻫ
با لﻄافﺖ و نرمی ام آشنام
نﻫ ﻜﻫ بﺪ باشم
نﻫ اینم فﻜر بقیﻫ سﺖ
ﻫمﻫ فﻜر میﻜنن آﺪم خوبﻫ
شﻜل پری اسﺖ
من غول ﺪیﺪم، خوب ﺪیﺪم
آﺪم خوبایی ﻜﻫ خیلی وقﺖﻫ بو میﺪن
اما ﺖوپیﺪن چﻫ فایﺪﻫ شﺪ
بﺪیا قایم شﺪ
پشﺖ بﻫ پول و من خوش بﻫ زور
میمونم ﺖا چرﻜای ﺪلم خشﻜ شﻫ زوﺪ
ﻫیچ وقﺖ سنﮓی برنﺪاشﺖم
ﻜﻫ نﺖونم پرﺖ ﻜنم
رو پاﻫام وایساﺪم و الانم مرﺪ شﺪم
مرﺪم بﻫم یاﺪ ﺪاﺪن
اعﺖماﺪ رو ﺖرﻜ ﻜنم
شایﺪ خوشاینﺪ نیسﺖ ولی ﺤقیقﺖ ﺪارﻫ
ﺖعجب نﻜن اﮓﻫ یﻜی شبیﻫ من باشﻫ

میبارﻫ از چشای ابریم، اشﻜ برفی
یﻫ چیﻜﻫ بﻫ من میﮓﻫ
ﺪیﮓﻫ خنﺪﻫ ﺖعﻄیل
یﻫ جنﮓی بالاﺖر از جنﮓ شمشیری ﻜﻫ
میﮓﻫ ﺖعﻄیلﻫ ﺪیﮓﻫ زنﮓ ﺖفریﺤ
میبارﻫ از چشای ابریم، اشﻜ برفی
یﻫ چیﻜﻫ بﻫ من میﮓﻫ
ﺪیﮓﻫ خنﺪﻫ ﺖعﻄیل
یﻫ جنﮓی بالاﺖر از جنﮓ شمشیری ﻜﻫ
میﮓﻫ ﺖعﻄیلﻫ ﺪیﮓﻫ زنﮓ ﺖفریﺤ

من رﺾا ناصری ام
مﺖولﺪ ﺪﻫﻫ ی شصﺖ
ﻫمونی ﻜﻫ میخواﺪ بﻜشﺪ بیرون از ﺤلقﻫ ﺖرس
از ﻜلﻫ ی من اسﺖفاﺪﻫ ﻜن ﺪر ﺤﺪ یﻫ ﮓنج
مسئلﻫ ی من اینﻫ
بسﻫ ﺖبصرﻫ ی رنج
رنج روﺤ از پﺪرﺖ
ﺖو سپرﺪیش ﺪسﺖ اون
میاﺪ و غرق پول میﻜنﺖ
ﺖا بشی مﺤو اون
ولی ﻜلﻫ پوﻜی بیش نمیشی بچﻫ جون
بﮓو شباﻫﺖﺖ با بابا چیﻫ
جز رنﮓ خون
ﺪیﮓﻫ ﻫر چی بوﺪ بﺬاریم
واسﻫ فرﺪاﻫای ﺪیﮓﻫ
میخوام از الان بﻜشی بیرون از بابای پیرﺖ
چون واس رسیﺪن بﻫ خواسﺖﻫ ﻫاﺖ
اون ﺖنﻫا مانع میشﻫ
ﺖو ﺖنﻫا میشی ﺖا بفﻫمی زمان مال ﻜیﻫ
و این ﺤرفا واسﻫ چیﻫ
ﺖازﻫ اشﻜ و نالﻫ میشﻫ
اون موقع میخوای ﺪاﺪ بزنی
از بالای ایفل
ولی چون ﻜﻫ نیزﻫ بی پولی ﻜرﺪﻫ پارﻫ سینﻫ
برو بالای برج میلاﺪ ﺖا ﻫفﺖﻫ ﻫای ﺪیﮓﻫ

میبارﻫ از چشای ابریم، اشﻜ برفی
یﻫ چیﻜﻫ بﻫ من میﮓﻫ
ﺪیﮓﻫ خنﺪﻫ ﺖعﻄیل
یﻫ جنﮓی بالاﺖر از جنﮓ شمشیری ﻜﻫ
میﮓﻫ ﺖعﻄیلﻫ ﺪیﮓﻫ زنﮓ ﺖفریﺤ
میبارﻫ از چشای ابریم، اشﻜ برفی
یﻫ چیﻜﻫ بﻫ من میﮓﻫ
ﺪیﮓﻫ خنﺪﻫ ﺖعﻄیل
یﻫ جنﮓی بالاﺖر از جنﮓ شمشیری ﻜﻫ
میﮓﻫ ﺖعﻄیلﻫ ﺪیﮓﻫ زنﮓ ﺖفریﺤ